شعر مصیب بی بی حضرت سکینه

بی بی جانم

دادم به دستهای عمو مشک آب را
تا خوش کنم کمی دل خون رباب را

دیدم قمر شکست و خجالت کشید و رفت
دیدم کنار مقتل ماه آفتاب را

دکمه بازگشت به بالا