اگر که ذکر لبم غیر ربنا نشود
به جز وصال تو مقصود آتنا نشود
چقدر هی شب جمعه بیاید و برود
و روزی من بیچاره کربلا نشود؟
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم آواره ام, جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم, بخوان از اشک هایم از روسیاهی جرأت گفتن ندارم