بسم رب الحسن به نام کریم
که لبالب شده است جام کریم
چشم را بستم و ادب کردم
ایستادم به احترام کریم
بسم رب الحسن به نام کریم
که لبالب شده است جام کریم
چشم را بستم و ادب کردم
ایستادم به احترام کریم
هر که آواره شده خانه خراب افتاده
هر کسی دور شد از تو به سراب افتاده
غافلیم از تو و بر بار گناه افزودیم
در هوا و هوس نفس شتاب افتاده
چشم مشغول تو و محو تماشاست فقط
در دل منظره ها صحن تو زیباست فقط
هرکسی نوکر هرخانه شده زر نشده!
هرکه پای قدمت خاک شد آقاست فقط
چشم وا کردم و دیدم به دلم واهمه بود
ظاهرا گریه ولی روی لبم زمزمه بود
ذکر می گفتم اگر باعث بُهت همه بود
علت خلق جهان آمدن فاطمه بود