هرکس سخن ز رحمت ارباب می کند
تصویری از صفات خدا قاب می کند
کلب سرای او گشتن چیز دیگریست
لطفش وجود سگ را کمیاب می کند
هرکس سخن ز رحمت ارباب می کند
تصویری از صفات خدا قاب می کند
کلب سرای او گشتن چیز دیگریست
لطفش وجود سگ را کمیاب می کند
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
طی میکنم راهی که تو ترسیم کردی
قلب مرا از عاقبت پر بیم کردی
تنها نخوردی سیب خوش بوی حرم را
شکر خدا این سیب را صد نیم کردی
گر چه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم
گر چه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم
تا به لطف دوست نائل می شوی
بر در این خانه سائل می شوی
محفلی بهتر از این محفل کجاست
هم طبیب اینجاست هم دارالشفاست
عشق را در سحر نگاه کنید
ذکر خود را اله اله کنید
گاه تصویر ماه در چاه است
دل ما را محیط ماه کنید
ما سمت هر بنی بشری ول نمیشویم
یا مثل قبله ها کج و مایل نمیشویم
ما شیعیان ز روز ازل قول داده ایم
اصلن بدون تربت تو گل نمیشویم