پس از سه روز درِ کعبه ناگهان واشد
تمامِ مکه پُر از شور و شوق و غوغا شد
زِ خانه آمده انگار صاحبِ خانه
که چشمها همگی غرقِ در تماشا شد
پس از سه روز درِ کعبه ناگهان واشد
تمامِ مکه پُر از شور و شوق و غوغا شد
زِ خانه آمده انگار صاحبِ خانه
که چشمها همگی غرقِ در تماشا شد
قبل ِهر لا سیف الا ذوالفقار
نغمه ی ما لا فتی الا علی است
قوّت بازوی حیدر فاطمه است
همدم انسیه الحورا علی است
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
گره به کار فتاده , گره گشاى همه
صدات می زنم اى ” اسمه دوا ” ى همه
اگر غلام تو هستند من غلام همه
اگر گداى تو هستند من گداى همه
چیزی به جزنامت برای ماسندنیست
جزحرف عاشق هیچ چیزی مستندنیست
این خانه لو رفته ست در جمع گدایان
اینجا کسى که دست خالى میرود نیست