مرتضی عابدینی

دم آخر کنار دلبر آمد

دم آخر کنار دلبر آمد
زنی قامت شکسته، مادر آمد

نگو این مرثیه روز دهم بود
بگو با گریه صبح محشر آمد

آه

آهِ دل را در کنار مشک می ریزد رباب
پای گهواره نشسته اشک می ریزد رباب

سفره ی دل را برای کودکش وا می کند
با دو چشم خیس، او را هی تماشا می کند

جانم حسین(ع)

روزه یعنی عشقبازی بر سر خوانِ حسین
می شود هر روزه داری چون پریشانِ حسین

من برای بخشش خود ، واسطه آورده ام
یا رب از جرم و خطایم درگذر ، جانِ حسین

رحمت حق

حق رسیده است بگوئید که باطل برود
علم آمد که همی زاهد جاهل برود

وحدت از بارقه اش, جلوه ی دیگر دارد
آمد او تفرقه از بین قبایل برود

شعر مناجات با خدا

با صدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم

بعدمغرب وقت افطار وزمان عاشقی
بازیارت نامه ات سجاده راتا می کنم

مناجات با امام حسین (ع) در ماه رمضان

با لب خشکیده هردم یاد سقا می کنم
روزه ام را با سلامی بر شما وا می کنم
باصدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای توراآهسته نجوا می کنم

دکمه بازگشت به بالا