چون ز پشت ذوالجناح آمد فرود
بر سجود افتاد و رخ بر خاک سود
در دل گودال کردی بس سجود
شد ز فرط سجده رخسارش کبود
گفت ای فرمانده امر قضا
این سر تسلیم و این کوی رضا
چون ز پشت ذوالجناح آمد فرود
بر سجود افتاد و رخ بر خاک سود
در دل گودال کردی بس سجود
شد ز فرط سجده رخسارش کبود
گفت ای فرمانده امر قضا
این سر تسلیم و این کوی رضا