ناصر دودانگه

هنر آفرین ، ثمر آفرین

هنر آفرین ، ثمر آفرین ، به فدایت ای گوهرآفرین
تو نبوتی ، تو امامتی ، تو ولایتی تو تمام دین

کلمات تشنه معرفت همه صف به صف به کمین تو
ملکند مستمعین تو ، تو بخوان خطابه ی دلنشین

مهمان برایت آمده

مهمان برایت آمده آن هم چه مهمانی
جان تو نه ! آمد بسویت بهتر از جانی

چشم تو روشن در مزار ای پیرهن پاره
که فاتحه خوان تو شد پاره گریبانی …

از ما که گذشت

هستند به جز من همه حاضر
در خود نشکسته ام به ظاهر

از ما که گذشت ما نرفتیم
پابوس ، حلال هرچه زائر

بابای رقیه(س)

رسیده به آرزوی سفرش …
با هزار حرف نگفته دخترت
از رو ناقه افتاده ، مهم اینه
از چشای تو نیفته دخترت

واویلا

مقدر است چنین سخت امتحان بدهی
برای ذبح، به خنجر کمی زمان بدهی

به نیزه های پناهنده ای که می آیند
به روی سینه ی پا خورده ات مکان بدهی

واویلا

از من مگیر لذت بزم شبانه را …
بر من ببخش درهمی آشیانه را

هرکس گذشت غربت ما را سرک کشید
دانسته ایم ارزش دیوار خانه را

یادش بخیر

یادش بخیر بالش نرمی که داشتم
آغوش با محبت گرمی که داشتم

یادش بخیر بوسه گرم تو قبل خواب
خوش می گذشت دور تو و عمه و رباب

تو بهشت این جهانی

تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی
چه شبی شود شبی که ، تو به خلوتم می آیی…

به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب
تو درست لحظه ای که پُرِ حسرتم می آیی …

زینب رسید کرببلا

زینب رسید کرببلا اقتدار داشت …
او نیز با خدای حسینش قرار داست
آیینه بود و دور خود آیینه دار داشت
زانوی اکبراست گواهم ، وقار داشت

جانم علی(ع)

مردی که با جان و دلش پیکار می کرد
با ذوالفقارش دشمنان را خوار می کرد

وقت سحر که امتی در خواب بودند
پا می شد و سجاده را بیدار می کرد

بی بی جانم

دریا به دریا رفته و گوهر به گوهر
دختر به مادر رفته یا مادر به دختر

دختر که دارد صحن ، مادر بی حرم نیست
شد زائر قم ، زائر زهرای اطهر …

یا ابالفضل(ع)

هر که شد مأنوس با تو با ارادت می شود
هرکسی خاک درت شد با لیاقت می شود

خانه ای که روضه ات را داشت شد بیت الکرم
معبد عشق است هر جا از تو صحبت می شود

دکمه بازگشت به بالا