شعر ولادت امام حسن عسكری (ع)

راه عشق

یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم

یا عزیزالله

خبری آمده که نوبت محشر شده باز
خبری آمده که دوره غم سر شده باز
خبر از معجزه سوره کوثر شده باز
خبری آمده که فاطمه مادر شده باز

مولای من

گفتند از کرامت تو… مبتلا شدیم
آدم شدیم با کرمت آشنا شدیم

گفتند با کریم که دشوار نیست کار
ای دومین امام حسن! ما گدا شدیم

دسته گل باغ حیدری آمده است

دسته گل باغ حیدری آمده است
احیاگر فقه جعفری آمده است
در بین ملائکه خبر پیچیده
میلاد امام عسکری آمده است

آقای من

جان می‌دهم فقط و فقط پای سامرا
زاده شدم به شوق تمنای سامرا

دیگر نیازمند کسی نیستم که من
هستم گدای دست تو آقای سامرا

فروغ شمس و قمر وام دارِ منظرتان

فروغ شمس و قمر وام دارِ منظرتان
به ماه، طعنه زند طلعت منوّرتان

سلیلِ سوسن و سنبل، حُدَیث مادرتان
سلاله ات بدرخشد چو تاج بر سرتان

آسمون روشنه ، از جلوه‌ی خورشید چشاته

آسمون روشنه ، از جلوه‌ی خورشید چشاته
آسمون تشنه‌ی نوره تشنه‌ی گوشه نگاته

چه مبارکه وجودت چه گدا نوازه جودت
خوش به حال پادشاهی که در خونه‌ت گداته

بساطِ عاشقی‌

زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
کرانه‌ایم ولی بی کرانِ ماحسن است
گره گره همه اما امانِ ما حسن است
پُر از حسن لبِ ما نوشِ جانِ ما حسن است

جانم حسن

اقتدا کردم ابتدا به حسن
و رسیدم در انتها به حسن
می رسد آنهمه کرم به گدا
می رسد دست هر گدا به حسن

یا ابالمهدی

مشکین زلفت شد سرِ خط خبرها
پیچیدگیش علت جلب نظرها
وقتی که حیدر باغبان باغ زهراست
قطعا طبیعی باشد اینگونه ثمرها

به روی بال ملائک

به روی بال ملائک سوار می آید
برای آمدنِ آن سوار،می آید

بگو به لب که برای گرفتن حاجت
چقدر یا حسن امشب به کار می آید

وجهُ الَّه

مانده قلم در اولِ اِملا ، سرِ علی
قصه کشیده شد به درازا، سرِ علی
وجهُ الَّه است، خصمِ علی دشمنِ خداست
بوده دلیلِ اینهمه دعوا سرِ علی

دکمه بازگشت به بالا