به آیه هایِ کتابِ خدا قَسم مادر
بَنا شده حرمت کُنجِ سینه ام مادر
تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو
تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عدم مادر
به آیه هایِ کتابِ خدا قَسم مادر
بَنا شده حرمت کُنجِ سینه ام مادر
تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو
تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عدم مادر
پر بیارید وقت پرواز است
در جنّت برای ما باز است
به گمانم زمان اعجاز است
عاشقان وقت مستی و ساز است
طبیب جان پیغمبر که بود ام ابیهایش
هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش
خدا را خواستیم اول به حق فاطمه یعنی
حدیث قدسی لولاک اینجا خورده معنایش
مَلیکهای ملکوتی سَریر میآید
الٰههای به نقابی حریر میآید
زِ عرش بس که فرشته به فرش میبارد
صدایِ هِلهله از چرخِ پیر میآید
صدای هلهله ای عاشقانه می آید
صدای پای تغزل, ترانه می آید
بهشت خنده کنان, این میانه می آید
خدا به شوق در این آستانه می آید
هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت
نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت
خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد
به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت
چون کویر تشنه ایم و هفت دریا فاطمه
منجی تاریکی شبهای صحرا فاطمه
مایه آرامش دنیا و عقبی فاطمه
مادری را میکند کامل چو فردا فاطمه
قرّه العین مرتضی زهرا
بهجه القلب مصطفی زهرا
می شوم بنده زاد خانه ی او
میروم تا به عرش با زهرا
خسران زده است هر که توکل نمی کند
بر خاک چادر تو توسل نمی کند
یا بلبلی که طوف سر گل نمی کند
قلبم میان سینه تحمل نمی کند…
ﻗﺮﺁﻥ ﮔﺸﻮﺩﻡ ﺁﯾﻪ ﯼ ﻣﺤﺸﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ ﺯﻓﺎﻃﻤﻪ(ﺱ) ﺳﺮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
کوثری از سوره ی طاها به دنیا آمدی
تا رسد اِنّا به اَعطینا به دنیا آمدی
تا یتیمی پدر را اندکی جبران کنی
دختری و مادر بابا به دنیا آمدی
این زندگی بی عاشقی معنا ندارد
ای وای بر آنکه دل شیدا ندارد
هرکس که اینجا شهرتش عاشق نباشد
روز قیامت نامه اش امضا ندارد