قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو
جهانِ مــاست بدون تو چون عدم , بانو
هزار و یک در رحمت به روی ما وا شد
چو آمدیم به صحن تو صبحدم , بانو
قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو
جهانِ مــاست بدون تو چون عدم , بانو
هزار و یک در رحمت به روی ما وا شد
چو آمدیم به صحن تو صبحدم , بانو
سرگشته ی مسیر عبور برادری
تو از تمام فاطمیان , زینبی تری!
آرام و باوقار و صمیمی و چاره ساز
الحق که نور دیده ی موسی بن جعفری
آمد از ره عید تبریک عاشقان
غرق شادی گشته کل لامکان
حضرت احمدبه دنیا آمده
مژده ای از حی اعلی آمده
کلبه ی ویران دل امشب گلستان می شود
روح جان عاشقان تسلیم جانان می شود
بیت بیت عاشقی از سر گرفته می شود
لطف حق در قالب باران نمایان می شود
نم نمک بوی بهاران میرسد
بوی سرسبزی ریحان میرسد
باز دل ها در تلاطم آمده
بار دیگر باز طوفان میرسد
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی: سر هر سفره ی تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
از باد گرفتن ز شما نام و نشانی
من ذره ی خاکم که گذشتم ز جهانی
حالا که رسیدم به پر چادر پاکت
بی بی نکند چادر خود را بتکانی
نم نمک بوی بهاران میرسد
بوی سرسبزی ریحان میرسد
باز دل ها در تلاطم آمده
بار دیگر باز طوفان میرسد
واژه واژه غزلیات مرا جان دادند
طبع سرشار مرا رزق فراوان دادند
قلم از اوست همه دفتر شعرم از اوست
صله ام گردوغبار ره جانان دادند
ما را برای گدایش شدن آفریده اند
قمری آب و هوایش شدن آفریده اند
او را برای طواف و برای عروج
ما را برایِ برایش شدن آفریده اند
ریزاده ایم و مزرعه سبز گندمیم
هرصبح با حسین شما در تکلمیم
ماشیعه ولایت مولا, نسب نسب
سلمانپابرهنه ای از نسل چندمیم