شعر ولادت اهل بيت (ع)

شعر ولادت نازدانه کربلا

دختری آمد از قبیله ی عشق
نذر راهش سبد سبد احساس
عالمی غرق شور لبخندش
کاشف الکرب حضرت عباس

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

یک جلوه کرد نور منور درست شد
نورش تلالو کرد , که گوهر درست شد
از گرد و خاک مقدم او زر درست شد
بهر ثناش این همه منبر درست شد

شعر مدح و ولادت حضرت رقیه (س)

سلام ما به حضور مطهّرت خاتون

درود , دختر ارباب عشق و زیبائی

سلام روشنی چشمهای ثارالله

درود آبی بی انتهای دریائی

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

روزی که آمد دست و پا گم کرد تقویم
واشـد لبِ هـور و مـَلـَک تنها به تکـریم

از ماه و روز و ساعت و سالش نگفتند
گـفتـند زهـرا آمـده گفتـیم … تسـلیم

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

بهار , رویشِ او را به صحنِ گلها خواند
نسیم , آمدنش را به گوشِ دریا خواند

شبی که آمد و گُل شد سپیده می‌بارید
فرشته بر قدمِ نو رسیده می‌بارید

شعر ولادت حضرت رقیه(س)

آخر جواب داد سحر ربنای ما
دیدی گرفت این دم آخر دعای ما

دختر چراغ خانه ی باباست, باز هم
روشن شد از فروغی چراغی سرای ما

شعر ولادت ولی عصر عج

کشیده از همان آغاز نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب, نه ماه خالص انتظارش را

ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را

از دوری

 من کیستم بجز دو سه خط شعر ناتمام
یک روح بی اراده و یک مستی مدام

ای آنکه آسمان و زمین در مدار توست
روی تو صبح روشن و موی تو رنگ شام

شعر ولادت حضرت صاحب الزمان عج

عشق رختیست که بر قامت جان دوخته ایم
این متاعی است که جان داده و نفروخته ایم

ترس از فقر ونداری دو جهان در ما نیست
عشق رزقیست که تا آخرت اندوخته ایم

شعر مدح و ولادت امام زمان عج

به کام خلق نشاطی که میدهد رطبش
هزار سال دگر هم نمی رود طربش

طبابتی ست برای طبیب ما که هنوز
نرفته هیچ مریضی به جانب مطبش

صدای فرج

تو آمدی برکت ها در این جهان آمد
به برکت تو برای جهان امان آمد
به چشم روشنی ات ماه آسمان آمد
شعاع نور تو از روم باستان آمد

عبد آلوده

غفلت از راه تو بی یار شدن هم دارد
غرق در درهم و دینار شدن هم دارد
خواب شهوانی ما عار شدن هم دارد
“غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد”

دکمه بازگشت به بالا