از عربدهام ُپر شده میخانهام امشب
بد مستم و بر گردنِ پیمانهام امشب
سودا زدهی طُرهیِ جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب
از عربدهام ُپر شده میخانهام امشب
بد مستم و بر گردنِ پیمانهام امشب
سودا زدهی طُرهیِ جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب
با کف خالی و دل پر خون
امدم تا دوباره در بزنم
سر شب با دو پلک تر شده ام
امدم ناله تا سحر بزنم
سر خوشم باز در هوای علی
در هوای پر از خدای علی
قلم آورده ام که بنویسم
چند خطی فقط برای علی
به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم
من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم
کلاس درس شد سجاده ات,من روز میلادت
نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم
السلام علیکَ یا اول
السلام علیکَ یا آخِر
السلام علیکَ یا باطن
السلام علیکَ یا ظاهِر
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالیتر
ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالیتر
علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه
به حمدِالله وَالمِنَّه ولیالله ست والیتر
راز و نیـازِ امشـبم تأثیـر دارد
وَالله دیـدارِ عـلی تکبـیر دارد
بالایِ چشمْ ابرو که نَه…شمشیر دارد
هر نقطه از هرخطبه اش تفسیر دارد
بوسه زده ست , حضرت مولا به دست تو
پس آن کجا و بوسه ی ماها به دست تو !!!
در این جهان برای علمداری آمدی
رحمت بر آنکه داد , علم را به دست تو
می آید از بهشت خبرها یکی یکی
امشب گشوده شد همه درها یکی یکی
وقتی علی دوباره قدم میزند به خاک
مبهوت میشوند نظرها یکی یکی
همین که عطر تو را با خودش بیارد باد
به خاکِ پات می اُفـتیم , هرچه بادا باد
اگر بناست که صید کسی بجز تو شویم
خدا کند که نباشیم لحظه ای آزاد
به دفتر قلم شعر تر می گذارد
سپس قافیه را شکر می گذارد
تو روح تهجد شدی پس خداوند
طلوع تو را در سحر می گذارد
ابرو گره زدی و گره خوردلشکری
“به به”به این صلابت وشور و دلاوری
وقتی میان معرکه شمشیر میزنی
یک نسخه ی برابراصلی زحیدری