شعر ولادت اهل بيت (ع)

شعر ولادت امام رضا (ع)

دست هایش پُر از تمنّا بود
چشم هایش , شبیهِ دریا بود

دست در دستِ مادرش میرفت
به همان جا که اوجِ معنا بود

شعر ولادت امام رضا(ع)

مژده آمد بهار نزدیک است
روز دیداریار نزدیک است

اول روزگارخوش نزدیک
آخر انــتظار نزدیک است

شعر ولادت امام رضا(ع)

ضامن آهو پناهم میدهی
باز هم آیا تو راهم میدهی

من گدایی از گدایان توأم
ریزه خوار سفره ی خوان توأم

بحر طویل ولادت امام رضا(ع)

گِرِه ای سخت زد و بُغچه ی خود را برداشت
دلش اینبار هوایِ حرمی دیگر داشت
روستاییی فقیریست ولی باوَر داشت
شوقِ دیدار غریبالغُرَبا بر سر داشت

شعر ولادت امام رضا (ع)

امشب که خدا با تو نمایان شده آقا
انگار دلم تازه مسلمان شده آقا
از یاد بَرَد نامِ بهشتِ اَبَدی را
هرکس که دِلَش اهلِ خراسان شده آقا

شعر دهه کرامت

در این حریم ذکرم , یارب و یا کریم است
دستم اگرچه خالیست, خرجیم با کریم است

کم میشود مگر از این سفره هر چه بردند؟
وقتی طرف حساب شاه و گدا, کریم است

شعر ولادت حضرت معصومه(س)

امشب دوباره از می و باده بخوانید
اذن دخول از پای سجاده بخوانید
عزم زیارت‌کرده ام میل پریدن
من را کبوتر چاهی ساده بخوانید

شعر ولادت حضرت معصومه(س)

از شب میلاد تو اینگونه حاصل می شود
ماه, روز اول ذی القعده کامل می شود

گوئیا شان نزولش می شود ایران ما
هرچه بر موسی بن جعفر سوره نازل می شود

شعر ولادت حضرت معصومه(س)

ای روزهای تار! ای شب‌های دور از ماه
ای بیقراری‌های دائم با دلم همراه
ای بغض‌هایی که میایید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید بسم الله

شعر ولادت حضرت معصومه(س)

رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت

چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت

خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را

به نام فاطمه آورده است زینب را

شعر ولادت حضرت معصومه (س)

آنان که عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آنچه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار سبکبال می پرند

شعر ولادت حضرت معصومه (س)

تا دلم از نفس افتاد , پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی

دکمه بازگشت به بالا