آیه ای از طرف جنت الاعلی آمد
هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد
غنچه ی خنده به روی لب زهرا آمد
مژده, ای اهل زمین زینب کبری آمد
شعر ولادت اهل بيت (ع)
به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب
به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب
من از نامش که زینت برعلی گشته ست فهمیدم
زمانی زینت الله اکبر می شود زینب
امشب که از شکوفه ی باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرمِ این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است
می نویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت الله کبریا زینب
جمعِ اسماء و اسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب
عصاره ای ز گِل صبر انتخاب شد
اثر گرفت ز روح خدا و ناب شد
مؤنث است ولی عین بوتراب شد
دوباره نقشه ابلیس ها خراب شد
به حیدری پس از حیدر انتصاب شد
امشب از بهشت حقّ بر زمین دری وا شد
بیتِ مرتضی گویی رشک باغ طوبیٰ شد
جلوه ی علی آمد, زینِ اَبْ هویدا شد
تا سحر ز شور و شوق بس که سینه شیدا شد
مینویسم دوباره از سر خط
نام زیبای حضرت زهرا
مینویسم که هرکه جای خودش
آسمان جای حضرت زهرا
آمد از آن میان و تو را انتخاب کرد
تیری که صورت پدرت را خضاب کرد
آمـــــــد پـــــدر بــــــرای تو آبــــی طلـــب کند
دشمن چگونه شد که پدر را جواب کرد؟
خبری بین شهر پیچیده
مژده,”بابای آفتاب” آمد
فاطمه مادرانه می خندد
حسن از نسل بوتراب آمد
ره باز کنید, دلبری آمده است
بر شیعه امام دیگری آمده است
در مطلع هشتم ربیع الثانی
میلاد امام عسگری آمده است
نگه به حال دلم کن که بابت تو فقط
نشسته ام بنویسم ز ساحت تو فقط
دوباره قسمت من شد قلم به دست شوم
نشسته ام بنویسم به رخصت تو فقط