شعر ولادت اهل بيت (ع)

همه ی حرف های من با تو

همه ی حرف های من با تو
آبرو, اعتبار دنیا تو
نور,خورشید,بندگی,توحید
همه تفسیر می شود با تو

از این مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است

از این مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش می گردد و بدجور خوشحال است

فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است

شمس رویت همیشه تابنده است

شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقارِ برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است

نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را

نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را

ای آفتاب چهره ی تو رشکِ آفتاب

ای آفتاب چهره ی تو رشکِ آفتاب
داری به رخ ز نور الهی همی نقاب

ای ماورای عقل بشر قدر و شأن تو
ای در مقام و مرتبه,”لولاک” را خطاب

امروز نوشتند کبوتر شدنم را

امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پرواز کنان راهی دلبر شدنم را
چشمان من از شوق مهیای شراب است
مدیون توام لذت ساغر شدنم را

بر پایه اصول را بنا باید کرد

بر پایه اصول را بنا باید کرد
بر هادی راه اقتدا باید کرد
پیش از نجف و قدم به وادی غدیر
تعظیم به سوی سامرا باید کرد
قاسم نعمتی

باز دلم در هوای حضرت هادی

باز دلم در هوای حضرت هادی
پرزده تا سامرای حضرت هادی

می کِـشدم سمت بارگاه رفیعش
جذبه ی گنبد طلای حضرت هادی

آسمانیست جلوه های شما

 آسمانیست جلوه های شما

روی چشمان ماست جای شما

 حضرت جبرئیل با بالش

طاق نصرت زده برای شما

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم

به سر هوای نجف سینه ام خراسانی

به سر هوای نجف سینه ام خراسانی
شبیه شوق همان پیر مرد سلمانی
بیا بکن دل من را از این پریشانی
رواست کوچه ی دل را کنم چراغانی
تمام درد و دلم را خودت که میدانی

از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد

از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد

لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد

دکمه بازگشت به بالا