شعر ولادت اهل بيت (ع)

تو آمدی و زمین

تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد

و عرش در هوس خنده های تو افتاد

برای درک تنفس در این جهان سیاه

هوای تازه ای از ابتدای تو افتاد

ای مفتخر خدای

ای مفتخر خدای ز خلق جمال تو

دیده خدا کمال خودش در کمال تو

تو لایق صفات خدایی بدون شک

ازاین صفات هرچه که داری حلال تو

طایفه ی آقاها

ای گل سر سبد طایفه ی آقاها
ای بزرگ همه بی مثل و همتاها

هرکسی دیده تو را مست شد و خانه خراب
تشنه ی دیدن تو میکده ها صهباها

یا رضا ادرکنی

ای لطف تمام یا رضا ادرکنی

ای فیض مُدام یا رضا ادرکنی

بر محضر پاکت ای امام معصوم

پیوسته سلام یا رضا ادرکنی

او وعده ی حق

او وعده ی حقِّ سوره ی کوثر بود

نــورانـیـتـش چو صورت مــادر بود

با حبِّ ولایتش همه شیعه شدیم

او وارث نــور حضـرت حیــدر بود

ای صبورسربه زیر

 

تیغابرویت غزل را درخطر انداخته

 

پیش پایتازتغزل بسکه سرانداخته

 

!مرد این میدان جنگ نابرابر نیستم

 

تیرمژگانتز دست دل سپرانداخته

 

انگور حسین

عرشیان باب حوائج که خطابش کرند

فرشیان جای ابا الفضل حسابش کردند

داشت کم کم به تکان های عمو می خوابید

ناگهان هروله کردند و خرابش کردند

قسمتم شد

قسمتم شد که آشنا باشم

شامل قدری اعتنا باشم

قسمتم شد که پای بگذارم

در مسیری که مبتلا باشم

دوست دارم گدای تو باشم

آستانخدا کمال شما

هفتپرواز زیر بال شما

با شمامی شود به قرب رسید

ایوصال خدا وصال شما

گدای اهل بیت

به یمن تو گدای اهل بیتم

گدای هل اتای اهل بیتم

به لطف آستان مستجابت

مسلمان دعای اهل بیتم

باده ی عشق

در دلِوحی سخن از تب و تاب است هنوز

قابقوسین به چشمان تو قاب است هنوز

وصفِ قدوسهمان آیۀ وحیٌ یوحی است

لطفروح القُدس آئینۀ ناب است هنوز

احسان خانواده تان

احسان خانواده تان از قدیم بود

آن قدر روی بام شما یاکریم بود

راه تو را نیاز به خدمت گذار نیست

پرده نگاه دار سرایت نسیم بود

دکمه بازگشت به بالا