شعر ولادت اهل بيت (ع)

شـاه دنیـا

 

ای حسینـیکه شـاه دنیـایـی

در تـو جمع استهرچه زیبایی

دست خالـی  ز درگهـت نـروم

بـس کریمی وبـس که آقایی

حسین آباد

 

دلبری که خرید دلها را

با نگاهشکشید دریا را

آسمان داشت میل عطر زمین

و زمینداشت میل بالا را

رحم الله عمی العباس

 

مردی از جنس عشق ,جنس بلور

مردی از تیره ازسلاله ی نور

 

مردی از جنس خاکعاشورا

تک سوار قصیده هایوفا

 

چشمه کوثر

و خدا خواست که از هر بشری سربشود

در دلش چشمه بجوشاند و کوثر بشود

سدره ی عشق از این نهر تناور بشود

عالم از بوی خوش یاس معطر بشود

ماه قبیله

رسید ماه قبلیه ز هر چه بالادست

نگاه ها همه حیران به رویش افتادست

عزیز مصر بداند جمال زیبا را

خدا ز مبدأ خلقت فقط به او دادست

قدیم الاحسان

روی سر سایه ی رحمان و رحیم افتاده

به سوی کوچه ی دل راه کریم افتاده

میکده باز شده مستی ام آغاز شده

بر مشام دل دیوانه شمیم افتاده

کربلا می رویم! بسم الله

ماه عشق است ماه عشاق است

ماه دلهای مست و مشتاق است

درمیخانه‌ی کرم شد باز

الدخیلاین حریم ِ رزاق است

 

آیه ی سوم

باز از عرش غزل های مرا آوردند

شیشه ناب عسلهای مرا آوردند

 باز آغوش ودر آغوش دلم را بردند

طعم شیرین بغل های مرا آوردند

امیر سجاده

سلام عطر خوش دلپذیر سجاده

سلام دلبر سجده , امیر سجاده

سلام سفره پر نعمت دعا خوانی

سلام سفره مهمان پذیر سجاده

پسر آسمانیِّ ارباب

پنجم ماه ناب شعبان است

شور و شادی به سینه مهمان است

آسمان غرق نور ایمان است

فـُلک ومُلک و مَلک غزلخوان است

حقیقت سینجلی

فال دعای سینه ی ما شاد آمده

سجّاده وا کنید که سجّاد آمده

سجّاده وا کنید و سر سفره ی نیاز

پرهای مرغ درد دل خود کنید باز

شیرمرد حماسه ها

شیرمرد حماسه ها آمد

مهر و مهتاب کربلا آمد

درد داری بیا دوا آمد

یاور شاه باوفا آمد

دکمه بازگشت به بالا