برسانند اگر تربت دلداران را
در می آرند ز هر دلهره بیماران را
همه سرمایه ی یک اهل کرامت کرم است
احتیاجی به دِرَم نیست , کرم داران را
برسانند اگر تربت دلداران را
در می آرند ز هر دلهره بیماران را
همه سرمایه ی یک اهل کرامت کرم است
احتیاجی به دِرَم نیست , کرم داران را
گرچه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم
گرچه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
گرچه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
جزدر خانه ی ارباب دری را نزدیم
نور حق می دمد از مشرق سجادهی تو
چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو
می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت
آنکه از روز نخستین شده دلدادهیتو
تاآبشار زلف تو را شب نوشته اند
ما رااسیر خال روی لب نوشته اند
دراعتکاف گیسوی تو سالهای سال
مشغولذکر و سجده و یا رب نوشته اند
با ذکر یاد و نام علی مست میشوم
هر لحظه با کلام علی مست میشوم
دانه ز دست هر کس و ناکس نمیخورم
چون که به روی بام علی مست میشوم
درساعتی شگفت, مکعّب شکست و بعد
مردیبه جای قبله ی مردم نشست و بعد
رکعـتشـدو نمـاز شدو حمـد و سوره شد
آمـدطلسم مسجـدیـان را شکــست و بعد
آنروز آسمان به کَفَش خُم گرفته بود
دریای عشق , شور تلاطم گرفته بود
از شوق رب الارض و تماشای چهره اش
آدم سراغ خوشه ی گندم گرفته بود
مینویسمسر خط نام خداوند رضا
شعر امروزبپرداز به لبخند رضا
آنکه باآمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو درآل نبی با برکت تر چه کسی ست؟
روزی که روی نفس خودم پا گذاشتم
دل را به پشت خانه ی تو جا گذاشتم
بیمار چشم تو دل من گشت و بعد از آن
یک سو دگر طریق مداوا گذاشتم
همیشه جای رقیه ست پای گهواره
و طفل را به بغل گاه جای گهواره …
شروع میشود اینسان صدای گهواره :
بیاورید علی را برای گهواره
هستم همه شب یاد تو ای شه زاده
محتاج به امداد تو ای شه زاده
ای کاش که امر فرج امضا بشود
از برکت میلاد تو ای شه زاده
سید مجتبی شجاع
روشن شب تار می شود از امشب
غم پا به فرار می شود می شود از امشب
فصل دل عشاق علی اصغر
6ماه بهار می شود از امشب
سید مجتبی شجاع