شعر ولادت اهل بيت (ع)

نسیم آورد مژده

بهار طبیعت چو همراه با
بهار دل انگیز قران رسید
از این لاله و یاس و سنبل شکفت
وز آن شد شکوفا درخت امید

نور ازلی

از فراسوی زمان دمیده نور ازلی
آسمان ها شده از روشنی اش چه منجلی
شد زمین جایگه نزول فیض اوَّلی
که شکوفا شده نوگل گلستان علی

شعر ولادت حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنی آدم شد
یکی از قاطبه ی کلِّ ملائک , کم شد
حاتم آمد به دَرِ خانه , تماماً خَم شد
بندِ قنداقه به دستانِ عمو محکم شد

شعر حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

یک چشمه از عنایت چشم شما, عسل
خوشرنگ تر ز سرخی رنگ طلا, عسل
بسم الله است ذکر شروع عریضه ها…
اما شروع می شود این شعر با, عسل

یا رقیه(س)

نیست قدر تار مو در این دو تمثال اختلاف
فاطمه بوده ولی با پانزده سال اختلاف

ماه شعبان رفت بر دوش عمو، افتاده است
بعد از آن در بحث استهلال تا حال اختلاف

خبر دهید به عالم

خبر دهید به عالم ملیکه می آید
خبر دهید به شیعه شفیعه می آید
خبر دهید به زینب که نور چشمانت
سه ساله علویه رقیه می آید

سرو ناز

صدای زمزمه‌ی سرو ناز می آید
ز گاهواره‌ی او بوی راز می آید
نسیم خوش خبری دلنواز می آید
صدای فاطمه در خانه باز می آید

جانم رقیه(س)

در گوشه ی خرابه گلستان رقیّه است
شأنِ نزولِ سوره ی باران رقیّه است
تفســیرِ آیه آیـه قـرآن رقیّه است
این دخترِ شبیه به طوفان رقیّه است

لا حول و لا قوه الّا به رقیه

هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوه الّا به رقیه

هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه

سه ساله ارباب

فلک زیر کانون گرم نگاهت
و خورشید پوشیه‌ی روی ماهت
حیا می‌تراود ز چادر سیاهت
علم سایبانت قمر تکیه گاهت

نوه ی شاه نجف

خانه ی اهل کساء شور و شعف آمده است
جبرئیل بحرِ تماشاش به صَف آمده است
خُلقُ خو حضرت زهرا و کَرَم مثلِ حسن
نازدانه نوه ی شاه نجف آمده است

شاعر؟؟؟

یا ولی الله

دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش
نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش

همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم
همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش

دکمه بازگشت به بالا