شعر ولادت اهل بيت (ع)

سفره احسان

گر ذره پروری شده پیمان مجتبی
چون خار باش بین گلستان مجتبی

آواره باش بین کرم خانه حسن
سامان گرفته بی سر و سامان مجتبی

منم غلام حسن

گرفته دست مرا بارها مرام حسن
رسیده است به من لطف مستدام حسن
من احترام شدم محض احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن

سلام عشق

سلام عشق، علیک السلام هم دارد
کسی که شد حسنی احترام هم دارد

اگر قلم بزنی ، صد کتاب خواهد شد
فضائلی که به لطفش غلام هم دارد

حسنی ام

مادر شده ای اهل جهان مادر دنیا
از شوق ببین سبز شده ساغر دنیا
این شاه کرم کیست که از عرش گذشت و
آمد به زمین تا که شود سرور دنیا

یا حسن مجتبی(ع)

به سمت پنجره ها تا نسیم می امد
صدای پاى امامى کریم می امد
رطب ز شاخه طوبى رسید یا اینکه
برای فاطمه سیب دو نیم می امد

آرام جان حیدری

ای جانِ جانِ جانِ جان ، کز جانِ جانان جان تری
وی نیکِ نیکِ نیک ها ، کز نیک ها نیکوتری

کارت دمادم دلبری ، از دلبران دل می بری
جان میدهی دل می بری ، از دلبران با دلبری

ذکر حسن جان

خوبست این شبها که مهمان خدائیم
پیوسته مشغول مناجات و دعائیم
مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان
باحق غریبه نیستیم و آشنائیم

اسم اعظمِ

نازل شده به دفتر ما «حاوسین‌و‌نون»
بارانِ وحی، آمده با حاوسین‌و‌نون
درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان
شد «عین‌ و را و شینِ» خدا حاوسین‌و‌نون

شاه جوانان جنان

عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد

خبر آمدنش بین گداها پیچید
همه گفتند فراوانی نان خواهد شد

کریم اهل بیت

ای سر پناه دائم بی سر پناه ها
ای مقصد رئوف و پر احساس آه ها
ای مهربان امام سپید و سیاه ها
بر ذمه است گر چه تمام‌ گناه ها

جانم حسن

پرچم حُسن به دستان تو جا خوش کرده
هیبت‌ اللهِ علی در تو تراوش کرده

چه غم از تاریکی قبر که تو فانوسی
همه‌ی دهر چنان نهر و تو اقیانوسی

حسن جانم

تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات
شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات

راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم
چشم‌ پوشی کردی از بدکار، پای سفره ات

دکمه بازگشت به بالا