شعر ولادت اهل بيت (ع)

جانم علی(ع)

قلم در دست می گیرم، به اذن ذوالقلم حیدر
به حق والقلم مایسطرون، صاحب قلم حیدر

فتی الا علی کلا ، عطا الا علی حاشا
فتی حیدر عطا حیدر، سخا حیدر، کرم حیدر

جانم علی(ع)

سلطان زمین و آسمان است علی
با دشمن و دوست مهربان است علی
دست همه را روز جزا می گیرد
الحق که امیر مومنان است علی

یا جوادالائمه(ع)

امشب از بیت رضا نور به دامان داریم
موج شادی به دل و روح و تن و جان داریم
چه مبارک سحری از دم سلطان داریم
هر چه داریم هم از شاه خراسان داریم

نوری دیگر

آمد از راه علّیِ دگری مثلِ علی
گوهرِ نازتر از هر گُهَری مثلِ علی

نوری از حضرت ارباب نمایان شده است
به گُمانم که رسیده قمری مثلِ علی

آقای مهربانی

خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم
همراه با ملائکه مشغول خدمتم
این لطف فاطمه است که داده لیاقتم
عبد علی و آل علی تا قیامتم

یابن الرضا(ع)

یا به این کوچه معروف گدارا نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!

نوری ز عرش آمد

نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد
مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد
در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد
آئینه ی جمال نبی آفریده شد

یا رضیع الحسین

تو انتخاب خدایی برای فرداها
ضمانت تو امید حسینیِ ماها
اگر چه کودکی اما بزرگ دنیایی
ندیده اند شبیه تو چشم دنیاها

یا ولی الله

پس کجایند اهل ماه رجب؟
روزه داران جبهه ی تقوا
چاکران قبیله ی ایمان
سینه چاکان مخلص مولا

یا جواد الائمه

ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است

یا محمد باقر(ع)

آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد

ماه بهشتی

بر لب ساحلی که جا ماندم
شادم از اینکه کشتیَم آمد
باید امشب به آسمان بروم
چون که ماه بهشتی ام آمد

دکمه بازگشت به بالا