شعر ولادت امام زمان (عج)

اگر آیی

 

اگر آیی همه شهر به هم میریزد

قله های غم من پشت سرم , میریزد

 

با خبر باش که ای یوسف کنعانی من

دست های کرم اهل کرم میریزد

 

حرم الله معظم به خداوند تویی

تو ستون حرمی , بی تو حرم میریزد

 

و اذا زلزلت الارض , قمر , شمس تویی

از تو توحید ,ز تو نون و قلم میریزد

 

حسن چشمان شما , دید مرا کرد عوض

ازنگاه تو ولم یولد و لَم میریزد

 

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد

پس نکه کن به لبم , منتظرم میریزد

 

محمد مهدی نسترن

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد/
    از جاده سه‌شنبه شب قم شروع شد
    آیینه خیره شد به من و من به‌ آیینه/
    آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد .

    اللّهُمَّ عَجّل لِوَلیکَ اَلفَرَج ?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا