تا لبم چون قدح و نام تو می را داراست
فقه دل گفته که می خوردن ازاین باده رواست
دائم الخمرم و کم دیده کس اینگونه چو من
که بود مست ولی بر لب او ذکر خداست
هر که در دام تو افتاده بر آن دیده به عشق
گرهٔ دام تو بر دل گرهی عقده گشاست
کیمیا خاکِ در قنبرتان بوده به حتم
توکجا ، خاک کجا جای تو گر پیش خداست
ای یدالله ، مدد دست تو را بوسه زده
در ید توست هرآنچیز که در دست قضاست
آن قنوتی که به گلدسته تو گشته عیان
تا رسیدن بخدا هم بخدا راهنماست
در بهشتی که شده وعده، ندارد غم جا
گو به من جز نجفت مهد طربخانه کجاست
حامد آقایی