شعر شهادت حضرت زينب (س)

بانوی تل

شاعر نشسته است غزل دست و پا کند

مفعول و فاعلات و فعل دست و پا کند

باید برای قافیه “ال” دست و پا کند

شعری برای « بانوی تل » دست و پا کند

 


این واژه ی فتاده به دفتر برای توست

قول و غزل قلم, نی و جوهر برای توست

 

اصلا ازآن توست تمام قصیده ها

از خطبه ی تواند تمام رسیده ها

از تو شنیده ایم همه ناشنیده ها

در کوفه دیده اند تورا, گل ندیده ها

 


از کربلا به بعد گرفتار زینبیم

تا روضه ها به پاست بدهکار زینبیم

 


زیبا دلیل خلقت عرض و سما حسین

صاحب حسین ساکن کرببلا حسین

تنها امیر عرصه ی قالو بلا حسین

از زین فتاد خامس آل کسا حسین …

 


« بعد از حسین قافله سالار زینب است»

معجر علم بود و علمدار زینب است

 

مرد آفرید در سفر کربلا, چه کرد!

اعجوبه ایست دختر خیرالنسا چه کرد!

بنت الجلال جلوه ای از مرتضی چه کرد!

اخت الوقار خواهر خون خدا چه کرد!

 


اسطوره ی زنان دوعالم همین زن است

صاحب لَوای ماه محرم همین زن است

 


ما باحسین زندگی آغاز کرده ایم

در روضه اش نشسته و پرواز کرده ایم

تا عرش رفته و به ملاک ناز کرده ایم

هرجا بساط سینه زنی باز کرده ایم

 


اول برای خواهر او روضه خوانده ایم

دیوانه وار پای غمش سر شکانده ایم

 


دیگر غروب آمد و اختر به خون نشست

وقتی قمر که رفت عمود حرم شکست

لشکر به سوی ماست دوباره چه شورش است؟

مردی ستاره های مرا با طناب بست

 


خورشید کاروان که دچار کسوف شد

سید نوشت واقعه را و لهوف شد

 

نقش آفرین کرببلا خواهر حسین

او مادرانه بوسه زده حنجر حسین

جای پدر نشسته به بالا سر حسین

در بین راه شد سپر دختر حسین

 


بعد از حسین هم به نیابت امام شد

با اقتدار فاتح میدان شام شد

 داود رحیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا