بعد از پدر بقیه عمرش طرب نداشت
بعد از پدر بقیه عمرش طرب نداشت
شوری اشک دست کمی از رطب نداشت
از سال شصت و یک به دلش غم نهفته بود
غیر از حسین واژه ای دیگر بر لب نداشت
گریه کنید بر غم عظمای کربلا
از مردم مدینه به جز این طلب نداشت
گهواره ,آب ,کودک شش ماهه ,این کم است
حالا بگو که گریه ی آقا سبب نداشت
باید امام بعد پدر می شد این پسر
ورنه میان خیمه آن روز تب نداشت
مشعل به دست آمده اند عده ی سوار
آقا صدا زد عمه علیکن بالفرار
زینب, هجوم, خیمه, طمع, گوشواره وای
هشتاد و چار روسری پاره پاره وای
ناله, سه ساله, یکسره عمه, عمو, پدر
باید دوباره قافیه را گوشواره وای
دستی به گوش پاره و هی جیغ می کشید
دستی به گوشواره ی دیگر دوباره وای
هر قدر می دوید دو چشمش پر آب تر
از دود دامنی که گرفته شراره وای
وقتی دلش ز غارت خیمه شکسته شد
می گفت روبه علقمه با هر اشاره وای
آه ای عمو بیا و به حالم نظاره کن
فکری به حال این جگر پاره پاره کن
سهراب افشاری