شعر شهادت حضرت عباس (ع)شعر محرم و صفر
شعر روضه حضرت عباس ع
رفته امیر لشکرش را پس بگیرد
از کوفیان آب آورش را پس بگیرد
رفته بگوید تشنگی ها برطرف شد
تا حرف های دخترش را پس بگیرد
یک دستش اکبر بود که کشتند او را
باید که دست دیگرش را پس بگیرد
از مشک باید آبروی رفته اش را
از تیر ها چشم ترش را پس بگیرد
زینب پریشان است , بی دستان عباس
حالا چگونه معجرش را پس بگیرد ؟
شاعر؟؟؟