شعر مناجات با خدا

شعر مناجات با خدا

بار ز گنه آورده ام اما به امیدی
من رو زده ام باز خدایا به امیدی

هم مسجد و هم هیئت و هم پای مناجات
مرغ دل من سرزده هر جا به امیدی

چون بنده ی با سابقه تحویل گرفتی
آنکس که شبی آمده حتی! به امیدی

از این همه بخشیدن تو سهم که دارم
تشنه گذرش خورده به دریا به امیدی

کفاره معصیت من درد و بلاهاست
طی میشود این غصه دنیا به امیدی

یک عمر که پشت در این خانه نشستم
طی شد همه اش به نظری یا به امیدی

امشب شب جمعه است براتی برسانید
این دل شده دیوانه ی آقا به امیدی

فضّه کمک فاطمه کن راه بیفتد
آرام دل من شده سرپا به امیدی

شاعر؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا