یا حضرت مهدی کم ما و کرم تو
رخست ٬ که بیاییم بزیر علم تو
ما منتظران ٬ منتظر پا قدم تو
تا خاتمه بخشی تو بدی های زمان را
آنگاه ببخشی تو به ما امن و امان را
وقتی که بیایی ز زمین گنج بپاشد
از حسن تو خونابه ی نارنج بپاشد
ای یوسف کعبه به دلت رنج بپاشد
وقتی که دلم مرتکب کار خطاییست
الحق و ولانصاف که نور تو خداییست
انگار پیمبر به زمین آمده آری
با اسب حسین است عجب اسب سواری
فرق وسط و زلف عجب زلف و فقاری
حیدر به میان آمده انگار چه شیری
یا حضرت مهدی تو دلیری و امیری
از حضرت خورشید درخشنده تری تو
از هرچه سر و صورت زیباست سری تو
در جنگ چو عباس صد و ده نفری تو
ای تک پسر حضرت نرجس تو امامی
زیبا سخنی به چه بیانی چه کلامی
ما منتظر لحظه ی موعود شما ییم
تا زیر پر پرچمتانیم هماییم
صد حیف که از چهره ی تان آه جداییم
علی سمر قندی