شعر شهادت امام جواد (ع)

محتضر

این پسر محتضری که پدرش نیست 

فرقمیان شب تار و  سحرش نیست

بسکههلهله است زحجره خبرش نیست

غیرشعله بر تمامی جگرش نیست

بهرعطش آب بجز چشم ترش نیست

 

پابه سن گذاشتنش فلسفه دارد

سوختنو ساختنش فلسفه دارد

زودخمیده شدنش فلسفه دارد

غربتمثل حسنش فلسفه دارد

 

سوختهو آب شده بیشترش نیست

 

باز آفتاب دل ماه گرفته ست

بازگریبان بی گناه گرفته ست

دستروزگار به ناگاه  گرفته ست

پنجهی بغض  از  نفسش راه گرفته ست

 

حجرهی در بسته دوای جگرش نیست

 

دردبی کسیش مداوا شدنی نیست

نالهدوای تو نه تنها شدنی نیست

در هجوم هلهله پیداشدنی نیست

چشمبسته اش دگر واشدنی نیست

 

منتظر هیچکسی جز  پسرش  نیست

 

دربه روی این  غریب خسته نبندید

آینهی قلب او  شکسته نبندید

اشکراه دیده او بسته نبندید

مادراو پشت در نشسته نبندید

 

بسکهغریب است کسی دور و بر ش نیست

 

حنجرش از ناله ی زیاد گرفته ست

بسکههوای دل جواد گرفته ست</ span>

 

همسراو عشق  را به بادگرفته ست

اینهمهبی رحمی از که یاد گرفته ست؟

 

همسراین زندگی  همسفرش  نیست

 

رفتدلش کربلا لحظه ی آخر

شمرنشستو کشید  خنجر و حنجر

چوبهی محمل براش شد لبه ی در ….

 

صابرخراسانی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. سلام
    رسول خوبیها(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند :اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است
    گروه اینترنتی رهروان ولایت ، و جنبش اینترنتی پیامیر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم ) راه اندازی شد از‌این‌رو،‌ از تمامی فعالان فضای مجازی دعوت می کنیم با قراردادن لوگوهای« جنبش اینترنتی پیامیر رحمت( صلی الله علیه و آله و سلم)» در پایگاه های اینترنتی و وبلاگ های خود و همچنین انتشار و بازنشر مطالب مربوط به این جنبش همچون ادداشت،مقاله، دلنوشته، عکس، کلیپ، پیامک و… ما را در این امر خطیر یاری فرمایند و نام خود را در زمره خادمین پیامیر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) ثبت فرمائید .
    ضمنا جهت دریافت کد لوگو به آدرس مراجعه فرمائید و پس از درج لوگو ولینک کردن ، در بخش نظرات اعلام نمائید تا پایگاه شما نیز در صفحه جنبش پیامیر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) لینک شود

  2. بر روی نیزه رأست،اخا پر فروغ بود
    باور نکــن ورودی بـازار شلـوغ بود
    دیدی اگر برادرم عباس (ع)را،بگو
    آسوده باش قصۀ معجر دروغ بود
    چون سیب سرخ،نرگس چشمت کبود بود
    بازار مهر و عـاطــفه آنجا رکود بود
    رأست فــرازِ نیزه بلندای آسمان
    اما نصیب ساقی لشکر فرود بود
    ای روضه ها وزمزمۀ هرشب،ای حسین(ع)
    کردم به عشق دیدن تو،من تب ای حسین
    دنیاخلاف آنچه که پنداشتم گذشت
    ای خاطرات بچگی زینب(س)ای حسین(ع)

    محسن داداشی-اسفند۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا