از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است
طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است
چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده
من بمیرم, به روی خار دویدن سخت است
چقدر جسم شما آب شده بی بی جان
غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است
چشم تار تو شده علت افتادن ها
نیمه شب باشد و تاریک, ندیدن سخت است
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی
مثل زهرا, چقدر زود خمیدن سخت است
چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی
این همه درد کشیدن, نرسیدن سخت است
به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی:
دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است
وحید محمدی