یا امام الرئوف
ای فدای تو زندگانی ها
ایه ی ختم مهربانی ها
در حضور تو هیچ حرفی نیست
دیگر از رنج و ناتوانی ها
بوسه بر سنگ فرش صحن شما
هست معراج اسمانی ها
جای پایت هنوز مشهور است
به قدمگاه کهکشانی ها
یا امام الرئوف طی شده است
پای عشق شما جوانی ها
اسم تو ابروی هر شعر است
نه صدای کریم خوانی ها
دل کبوتر نمی شود بی تو
روزها سر نمی شود بی تو
پرچمت سایه بان ایران است
گنبدت اسمان ایران است
صوت نقاره خانه ی حرمت
جلوه ای از اذان ایران است
سر تعظیم بر ولایت تو
عزت مردمان ایران است
اثر رد پات بر این خاک
سرخی زعفران ایران است
السلام علیک یا سلطان
دائمأ بر زبان ایران است
پاره پیکر رسول الله
حرمت روح و جان ایران است
قلم یک دله به من دادی
این غزل را سله به من دادی
ماه ذی القعده ماه رحمت توست
عالمی زیر دین رأفت توست
هر زمان امدم حرم گفتم
این زیارت فقط به دعوت توست
روز و شب جبرئیل و خیل ملک
منتظر در صف زیارت توست
محور اعتقاد مردم ما
بر مدار تو و ولایت توست
نان و ابی اگر به جا داریم
همه از سفره کرامت توست
جامعه خواندم و به من فرمود
که رضای خدا رضایت توست
امدم در پناه چشمانت
مستمند و فقیر احسانت
با تو مشهد چه بی نظیر شده
غرق در نور و دلپذیر شده
شب جمعه حرم دعای کمیل
توبه ام ذکر یا مجیر شده
یا سریع الرضا به حق رضا
در دعا خوب دست گیر شده
ای که از مهربانیت حتی
دشمنت خوار و سر به زیر شده
ای که با یک اشاره چشمت
عکس در پرده مثل شیر شده
بی خیال از نیاز دنیایم
چون دلم پیش تو فقیر شده
چند وقتی نمی پرم اقا
سفر کربلام دیر شده
خواستم شعر کربلا نرود
دیدم اما رضا رضا نشود
گفتی یابن الشبیب گریه کنید
بر حسین غریب گریه کنید
بر حسین و غریبی اش باید
صبح و شب بی شکیب گریه کنید
اب خوردید یاد لبهایش
هر کجا بود عجیب گریه کنید
گفتی یابن الشبیب تنها بود
پس بر ان بی حبیب گریه کنید
تا به صورت به روی خاک افتاد
شده خدالتریب گریه کنید
ناگهان روی سینه سنگین شد
حنجر و عطر سیب گریه کنید
اخرین لحظه های گودالش
یاد شیب الخضیب گریه کنید
جد ما را به نیزه ها بردند
پیکرش را جدا جدا بردند
حسن کردی