شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

مادری غم زده

بچه آهویم که در دام شما افتاده ام

گرچه در بندم ولیکن بنده ای آزاده ام

هر که نقش خویش را در خاکساری دیده است (1)

شاد از آنم خاکسار کوی ” آقازاده ” ام

محتشم با گریه ” کل یوم عاشورا ” بخوان

روضه ای از تشنگی و مادر و لالا.. بخوان

از کمان و تیر تیز و حرمله با ما بگو

 ” لافتی الا علی اصغر” برای ما بخوان

مادری غم زده و خون جگرم گریه مکن

همه ی دلخوشی ام , تاج سرم گریه مکن

چه کنم نوگل من تا که تو ناخن نکشی؟

به خدا شیر ندارم پسرم گریه مکن

علیرضا خاکساری

 

(1)هر که نقش خویش را در خاکساری دیده است /می نهد چون بوریا پهلوی لاغر را به خاک .صائب

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا