شعر شهادت حضرت زهرا (س)

دست نوازشش

دست نوازشش دگر از کار مانده است

بر بازویش مدال غم یار مانده است

با اینکه نا ندارد و قامت کمان شده

چون کوه پشت حیدر کرار مانده است

هر شب برای غربت و مظلومی علی

تا صبح گریه کرده و بیدار ماندهاست 

حالش وخیم تر شده از حرص و جوشها

غصه زیاد خورده که بیمار مانده است

زینب حریف آن همه خونریزی اش نشد

در کار این مریضه پرستار مانده است

از نحوه قدم زدنش حدس میزنم

چشمان ضرب دیده او تار ماندهاست 

کمتر شده تورم پلکش ولی هنوز

بر پیکرش جراحت بسیار مانده است

هر ثانیه تنفس او کند میشود

بد جور در میان در انگار مانده است

از پارگی پیرهنش چند رشته نخ

با رنگ سرخ بر نوک مسمار مانده است

ای فضه لا اقل تو جواب مرا بده

این جای پای کیست به دیوار ماندهاست؟

علی صالحی

 

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫5 دیدگاه ها

  1. سلام داداش

    بر عمر لعنت

    امسال 2تا فاطمیه داریم

    سال دفاع از فاطمیه است

    کوری چشم منکران و دشمنان

    سال خوبی را برای شما و خانواده محترمتلن آروز میکنم

    در پناه چادر خاکی مادر سادات

    موفق باشی

    در سينه بود مهر و ولاي حيدر
    با بغض عمر پرورشم داد پدر

    شادان به چنين عيد کنم زهرا را
    با سيصدو ده مرتبه لعنت به عمر

    یا علی

  2. سلام دوستان…اینو از بنده حقیر قبول کنین:

    این دل پر از طراوت گل هاست، شک نکن

    لبریزه از ولایت مولاست، شک نکن

    چون سال نو مصادفه با فاطمیه شد

    امسال سال حضرت زهراست، شک نکن

    ?

  3. سلام خوبین انشالله
    سال نو مبارک
    لطفا سر بزنین و نظرتون رو در مورد 40 شب جمعه ختم یاسین به نیت شهدا برای ظهور امام زمان عج بفرمایید
    منتظرم
    اللهم عجل لولیک الفرج
    التماس دعا
    یاعلی?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا