شعر ولادت حضرت عباس (ع)

پناه نااميد ها

دلی که عشق در آن جا نگیرد
سراغ از عالم بالا نگیرد
خدا را شکر اصلا بین ما نیست
کسی که دامن مولا نگیرد

نشد یک لحظه هم درمانده باشیم
خدا عباس را از ما نگیرد
به لب داریم ذکر یا ابالفضل
چرا دست دعای ما نگیرد ؟!
کسی که رفت زیر این علامت
سراغ از جنت الاعلا نگیرد
در این دنیا چه مومن ؛ چه گنهکار
نشد که حاجت از سقا نگیرد

وفا تنها شود معنی ابالفضل
رفیق بی کسی یعنی ابالفضل

سعادت گشت با ما همدم امشب
جهان آزاد شد از هر غم امشب
علی با ذکر ای جانم ابالفضل
خریده خوب و بد را درهم امشب
بیا صاحب زمان وقتش رسیده
ابالفضلی شده یک عالم امشب
به روی گنبد ارباب عالم
تماشایی است رقص پرچم امشب
ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
نوای بازدم گشت و دم امشب
رسیده حضرت باب الحوائج
مبادا از خدا خواهی کم امشب

امید نا امیدی هاست عباس
پناه آخر دنیاست عباس

دل و جان بنی الزهرا رسیده
ادب را بهترین معنا رسیده
خدا لرزانده جان دشمنان را
یل با غیرت مولا رسیده
به ما عیدی بده زهرا ، دوباره
علی عالی اعلا رسیده
ملائک فطرسی دیگر بیارید
حسین روز تاسوعا رسیده
زسقاخانه ها حاجت بگیرید
که امشب حضرت سقا رسیده
زمین کربلا چشم تو روشن
کس و کار حسینی ها رسیده

رسیده حیدر گردان ارباب
همان اول بلاگردان ارباب

الا یا ایها الساقی ابالفضل
تو نور چشم عشاقی ابالفضل
ز سرتا پا علی مرتضایی
بدون هیچ اغراقی ابالفضل
چگونه محو گشتی در حسینت
که این گونه شدی باقی ابالفضل
فقیری بهتر است از پادشاهی
اگر تو مرد انفاقی ابالفضل
چه کردی که خدا از هر نژادی
به تو داده است مشتاقی ابالفضل
بهشت افتاد از چشم ، آن زمان که
شدی در کربلا ساقی ابالفضل

تو ای ساقی چه در پیمانه داری
چه کردی یک جهان دیوانه داری

غلامیت برای ما مدال است
ابالفضلی شدن اوج کمال است
چه باید گویم از تو که وجودت
مبرّا تا ابد از هر مثال است
فلک بر ماه خود دیگر نکن فخر
علی ماهش مبرّا از مثال است
علی بوسیده دستان تو را ، پس
پرستش کردنت بر ما حلال است
تو ما را نوکر ارباب کردی
حسینی بودن ِ بی تو ، محال است
بگویم از کدامین مهربانیت ؟!
زبان از شکر الطاف تو لال است

دعا کن محو خوبی هات باشم
شهید ِ روز تاسوعات باشم

تو اوج روضه های کربلایی
شد سقایی ات چه ماجرایی
تو شرمنده ترین مرد جهانی
که امّید همه شرمنده هایی
مگر غیر از وفا از تو چه دیدند
که در حقّت چنین شد بی وفایی
ندارد که صدا ، یک دست اما
تو بی دستیت هم دارد صدایی
به فریادت رسید از عرش زهرا
تو را تا زد ، عمود بی هوایی
دو چشمت بسته شد ، وا گشت راه ِ
جسارت ، ظلم ، غارت ، بی حیایی
…. هنوز اهل حرم چشم انتظارت
هنوز از علقمه آید صدایی

《خداوندا علمدارم نیامد
یگانه یاور و یارم نیامد 》

محمد حسین رحیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا