شعر ولادت حضرت معصومه (س)

قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو

قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو
جهانِ مــاست بدون تو چون عدم , بانو

هزار و یک در رحمت به روی ما وا شد
چو آمدیم به صحن تو صبحدم , بانو

نمی شدیم جدا از حریم تان , حتّیٰ
نداشتیم اگر داغ و درد و غم , بانو

از آستان ملک پاسبان تان, عُمری ست
نــدیــده ایم بِــوالله , جُــز کرم , بانو

نفس نفس زدن ماست وقف نوکری ات
چرا که فرصت عُمْر است مُغتـنم , بانو

اگرچه خاک کف پات نیستیم , امّـا
غبار راه تو هستیــم دست کم , بانو

دُرُست , بهره ای از شاعری نبردم من
ولی به عشق شما می زنم قلم , بانو

درون پوست خود از شعف نمی گُنجم
همین که دور و برت می زنم قدم , بانو

یکی دو تا که نه , اینجـا هزارها سائل
شدند یک شبه نــزدِ تو مُحتشم , بانو

امام زاده ی بی مثلِ واجبُ التَّعظیم
به محضر تو فلک گشته است خَم , بانو

چو میرزای قمی و چونان بروجردی
مجاوران تو هســتند محتــرم , بانو

مُدام در ره اثباتِ جُــرم می کوشــد
کسی که شــد به ولای تو مُتّهم , بانو

به راه روزی خود گرچه لنگ هم بزنیم
نمی خوریم به اسم شما قسم , بانو

رواست این که بخوانیم زینبت وقتی
دو خواهرید, ز هر حیث مثل هم , بانو

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا