شعر شهادت حضرت رقيه (س)

خرابه نشین شام

 

دختر اگر یتیم  شود   پیر میشود

از زندگی  بدون  پدرسیر میشود

هم سن وسالها همه او را نشان دهند

دلنازک است دختر و دلگیر میشود

 باشد شبیه مادر خود نافذالکلام

این شهر با صدای او , تسخیرمیشود

فریادهای  یا ابتایش  چو فاطمه

در سرزمین کفر چو تکبیر میشود

وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد

هر تاب آن چو حلقه زنجیر میشود

اصلا رقیه نه به خدا مرد بی هوا

با یک شتاب ضربه زمین گیر میشود

هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد

اینجاست روضه صاحب تصویر میشود

دشمن  به  اونگاه   خریدار  می کند

خوب شاهزاده بوده و تحقیرمیشود

فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست

بیهوده نیست این همه تکفیر میشود

دادند جای غسل تیمم تنش….چرا؟

خون از شکاف زخم سرازیر میشود

پایش به سوی قبله کشید و به ناز گفت:

امشب  اگر نیایی  پدردیر میشود

 قاسم نعمتی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا