شعر مناجات با خدا

زمین و آسمون بودن به هم نزدیک تو این شب ها

زمین و آسمون بودن
به هم نزدیک تو این شب ها
داره جمع میشه این سفره
کی تضمین داده تا فردا..؟!

ینی تا سال دیگه باز
می مونم زنده, تا باشم..؟
تو تقدیرم شبای قدر
نوشتن کربلا باشم..؟

.نوشتن اربعین دیگه
منم راهی بشم امسال
شب جمعه حرم باشم
به من رو میکنه اقبال..؟

دلم خو کرده بود تازه
سحرها با مناجاتش
فرازای ابوحمزه
رسیدن تا کمالاتش

الهی لا تُؤَدِّبْنی
می ترسم از عقوباتت
نَکِش نقشه برام یاربّ
که بسْ سخته مکافاتت

با توفیق از خودت بوده
همین چندْ شب مناجاتم
به دل حُبّ علی دارم
نکن فردا مجازاتم

دلم قُرصه که بخشیدیم
که گریونِ غم یارم
ندارم با کسی کاری
حسینه تا کس و کارم

به حقّ اون آقایی که
تو گودال جون فدات میکرد
به حقّ استخون هایی
که می شْکست و صدات میکرد

خدایا تا نفس دارم
دلُ از ماتمش خون کن
بیا و روزی اشکِ
منو تو روضه افزون کن

وحید دکامین

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا