شعر مدح و روضه حضرت زهرا(س)

درس کرامت پیش او حاتم ببیند
درس حیا و مادری مریم ببیند

إنسیه الحوراست و قطعا محال است
کُنه کمالش را بنی آدم ببیند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

با چشم‌های نیمه بازت گاه گاهی
چشمان خیس و خسته‌ام را کن نگاهی

وقتی تنورِ خانه روشن شد برایت
گفتم خدا را شُکر کم‌کم رو براهی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

اون روزی که خونمونو در زدن
ریشه جونمو با تبر زدن
همه گفتن چقد عاشق همین
اخرش زندگیمو نظر زدن

شعر مناجات امام زمان(عج)

در خانه کیست تا که مرا یاری ام کند؟
با این همه گناه و خطا یاری ام کند

گفتم دخیل حضرت صاحب زمان شوم
گفتم قسم به فاطمه تا یاری ام کند

شعر مدح حضرت زهرا(س)

فیض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا

مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شروع میشود این روضه ابتدا با در
چه تلخ کرده تمامی ماجرا را در
بهشت بود شب و روز و مرتضی تا در
چهل نفر طرفی و به پشت در ما در

شعر مدح و روضه حضرت زهرا(س)

ای جمع خوبی‌ها و مصداق رشادت‌ها
پیداست در آیینه‌ی چشمت نجابت‌ها
با هر قیام تو شکوهی تازه برخیزد
پایت ورم کرده‌ست از فرط عبادت‌ها

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شبیه شمع , وجودِ تو آب شد بس کن
دوباره حال تو امشب خراب شد بس کن

چقدر گریه و گریه , چقدر ناله و آه
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن

شعر مناجات امام زمان(عج)

با کدام آبرویی روزشمارش باشیم
عصـرها منتظر صبح بهارش باشیم

کاروان سحرش بهـر همه جا دارد
تا که جا هست,چرا گرد و غبارش باشیم

شعر مدح حضرت زهرا(س)

نای خوبان دو عالم از نوای فاطمه است
خلقت جن و بشر اصلا برای فاطمه است

مدح او از ما نیاید حق سروده وصف او
خط به خط آیات قران در ثنای فاطمه است

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شمع کاشانه ی علی زهرا
گل دردانه ی علی زهرا
عشق و جانانه ی علی زهرا
همه پشتوانه ی علی زهرا

شعر روضه حضرت زهرا(س)

این روزها حال و هوایت فرق کرده
لحن غم انگیز صدایت فرق کرده
اخر نگاهت را چرا از من گرفتی
شاید نگاه من برایت فرق کرده

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دیر آمدم…دیر آمدم… در داشت می سوخت
هیئت, میان “وای مادر” داشت می سوخت

دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت

شعر روضه حضرت زهرا(س)

روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید
آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید

زحمتِ خانه شدم بسکه زمین گیر شدم
وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خزان زده به بهار علی و اولادش
یکی نبود , رسد لحظه ای به فریادش
به آسمان نرسیده است , داد و بیدادش
چه آمده به سر زندگی آبادش

شعر مناجات

تا هر زمان که لطف کند آسیاب فقر
ما میخوریم نان گدایی و آب فقر

وقتی اجاق خانه ما قهر میکند
این خانه گرم میشود از آفتاب فقر

دکمه بازگشت به بالا