شعر مناجات امام حسين (ع)

برات کربلا

باز آمدیم و جمع شدیم از برایتان

تا رزق مان دهی که بباریم پایتان

راه نفس کشیدنمان تنگ می شود

هر جا که یاد می شود از کربلایتان

اینجا هوای شهر پر از زخم غربت است

آورده ایم پناه به داروالشفایتان

با یادتان بسوی حرم پر گرفته ایم

بالی بده که پر بزنیم در هوایتان

تنها تویی که باعث ایجاد و بودنی

تنها منم و حسرت کنج عبایتان

آقا برای گریه ی من غصه هام بس است

دورت بگردم ای همه عالم فدایتان …

… هرکس رسید سهم خودش از شما گرفت

الا منی که رد شده ام از عطایتان

این گریه های از غم و دوری کربلا

شد کار و بار هر شب و روز گدایتان

تا رزق مان دهی که بباریم پایتان

باز آمدیم و جمع شدیم از برایتان

 فرشید یارمحمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا