شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

بحر و طویل حضرت علی اصغر ع

چه فکری می کنی ای تیر آیا قد اصغر را نمی بینی ؟

/ مگر بر آستان خیمه مادر را نمی بینی؟ /

 که خود را می کشیاینقدر با شدت/

 که دقت کرده ای اینگونه با دقت/

که از زه می پری اینطور با سرعت؟/

 همیشه نقطه ی قلبهدف مشکی ست /

 اما خوب دقت کن! /

 که این دفعه سفیدیگلوگاهی هدف گشته /

 به روی دست خورشیدجهان ماهی هدف گشته /

 اگر یک شعبه همبودینمی ماند از گلو چیزی /

چه تصویر غم انگیزی /

که تیری با سه تا شعبه  به سوی

 حنجری رفته /

به قصد آفتابی بر ورای منبری رفته /

پریشانم از این برخورد/

گر آبش نمی دادید این کودک خودش می مرد/

چرا تیر سه شعبه؟ که برای کودک تشنه  نبودآب کافی بود/

برای این که بابا بشکند از پا میان علقمه بانگ “برادرجان مرا دریاب” کافی بود /

 فقط درد علی اکبربرای اینکه از پا دربیاید عاقبت ارباب کافی بود /

چرا دیگر علی اصغر؟  چرا شش ماه ی پرپر ؟/

 چه فکری می کنی ایتیر  هر اندازه مجبوری /

 هدف کوچکتر است ازتو نمی بینی مگر کوری؟ /

مگر کوری؟   یقینا با چنین فرضی /

چنین طولی  چنین عرضی /

 اگر حتی به بالا… نه !  به زیر گردنش خوردی /

 به غیر از حنجره ازصورتش هم قسمتی بردی /

 مگرحجم گلوی آدمبالغ چه اندازه ست؟  علی اصغر تشنه که دیگر جای خود دارد /

هزاران نکته در اینجاست که فرض نشد دارد؛/</sp an>

 یکی اینکه به اینسرعت  اگر تیری رها گشته /

زبانم لال حتما سر از این پیکر جدا گشته /

وگر هم مانده جای تیر و حنجر جابجا گشته /

 ودیگر اینکه از این سو گلوی خشک شش ماهه ز جنس نرم غضروف است /

واز آن سو نشانه گیری زیر گلوی حرمله بسیار معروف است /

نتیجه گیری اش از تو ,  شب هفتم همیشه روضه مکشوف

است !!!

 مهدی رحیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا