شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

التماست می کنم چشمان خود را باز کن
ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن
از نفس افتاده ام جان علی حرفی بزن
من به پایان آمدم خیز و مرا آغاز کن
از حسن هر بار پرسیدم جوابش اشک بود
تو بگو از کوچه و این راز را ابراز کن
می کِشد‌‍ با گریه صورت بر کف پایت حسین
لااقل برخیز و این تشنه لبت را ناز کن
چند روزی میشود پیش تو من نامَحرمم
پس بیا حالا که داری می روی رو باز کن
سینه ات مجروحِ مسمار و پَر‍ِ تو سوخته
با چنین بال و پری آرامتر پرواز کن
نوید طاهری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا