شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)
آتشفشان زخم منم,داغ دیده ام
آتشفشان زخم منم,داغ دیده ام
خاکسترم,بهار به آتش کشیده ام
چشم بلا کشیده ی من خون جگر شده است
از باغ سرخ آینه ها آه چیده ام
ققنوسهای عاطفه را در فراق تو
از شعله شعله های دلم آفریده ام
از لحظه ای که رفتی و دیگر ندیدمت
من کشته ی وداع تو هستم, شهیده ام
گودال زخم جان به لبم کرد روی تل
بیتابم از فراز و نشیبی که دیده ام
لبریز بوسه های لب خارها شدم
دنبال اسب نیزه پیاده دویده ام
در جست و جوی عطر تنت ماه می شوی؟
شبها که من نسیم بیابان وزیده ام
“بزمی به پا کنید خوارج رسیده اند”
از این قبیل زخم زبان ها شنیده ام
کوهم که ایستاده ام و خم نمی شوم
شمشیر زخم خورده ولی اب دیده ام
با ارزوی صبح نگاهت بهشت من
هر چه مصیبت است به جانم خریده ام
مسیح شاه چراغی
سلام
متشكرم به خاطر توجهتون..
بسيار خوب اگر وبلاگتون تخصصي است.. اصراري نيست فقط نكاتي رو در همين شكل ميشه رعايت كرد اگه منت بذاريد بر سرما.. رعايت بفرماييد لطفا..
مسئله بسياااااااااااااااااااااااااااار مهم برچسب ها هستند لطفا از اون برچسب ها استفاده بفرماييد خيلي اهميت داره.. در حقيقت همه فعاليت هاي بسته به نوع برچسب ها و عكس ها و توضيحاتشون داره.. و اينكه حتما اگه از عكسي استفاده ميكنيد لطفا اون موارد كه خدمتتون عرض كردم لحاظ بفرماييد… و اينكه تااونجا كه توان داريد وبلاگتون رو زود به زود به روز كنيد و اينكه اگه بتونيد در خلال هر شعرتون حتما از يه عكس استفاده كنيد(باهمون ويژگي ها كه گفتم) عالي ميشه..
لطفا جسارتهاي بنده رو ببخشيد.. تلاشم فقط براي هدفمند كردن فعاليت هاي اعضاي گرهه .. خوشحال ميشم لحاظ بفرماييد عرايض بنده رو..
متشكرم
شادزي
يازهرا
بسم الله الرحمن الرحيم
با نهايت تأسف در گذشت نوكر با اخلاص آستان اباعبدالله الحسين(ع) "حاج تقي شريعتي زنجاني"را تسليت ميگوييم.
با چند شعر مدح مولا اميرالمومنين علي (ع)و جوادالائمه (ع)از جناب آقاي لطيفيان و جناب آقاي سهرابي و …. به روزم
1_منّت زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو اينگونه خريدارم كرد….(علي اكبرلطيفيان)
___________
2_ وقت آن است شوم يك سر و گردن بيرون
روح را يك دو سه ساعت كشم از تن بيرون…(محمد سهرابي)
_________
3_ باده گاهی ز عنب هست و گهی از رطب است
این همان است که در روی تو لب روی لب است….(محمد سهرابي)
_________
4_ هر كه دل بُرد،دلبر ما نيست
هر كه نازي فروخت،ليلا نيست…..(محمد سهرابي)
__________
5_ در غريبي تا به خاك و خون سر خود را گذاشت
رو به سمت آسمان پا بر سر دنيا گذاشت…..(سيدمحمدجوادي)