شعر شهادت اميرالمومنين (ع)
ای تیغ نجات بخش حیدر بودی
کم کم شِنَوَم فاطمه جان بوی تورا
در پرده ی خون مینگرم روی تو را
از ضربه ی تیغ بر سرم حس کردم
در پشت در آن ضربه ی پهلوی تو را
ای تیغ نجات بخش حیدر بودی
از تیغ ِ زبانِ خلق بهتر بودی
هرچند شکافتی سرم را الحق
صدمرتبه مهربان تر از در بودی
هر غصه که خورده ای ز غربت خوردی
یک ضربه نه ضربه بی نهایت خوردی
این عمق شکاف را که من میبینم
انگار که با غلاف ضربت خوردی
شاعر: ؟؟؟