شعر شهادت حضرت زهرا (س)
بانوی حرم…
ای دل خوشی خانه ام , ای بانوی حرم
با خود مبر صفا ز سرای محقرم
ای تازیانه خورده پرستوی من مرو
چهره کبود پر مکش از لانه , بی پرم
شد فرصتی که خوب تماشا کنم تو را
فهمیده ام که وای چها آمده سرم
من التماس می کنم ای فاطمه بمان
بگشا دو چشم زخمی خود , بین که حیدرم
مسجد نشسته بودم و گفتند…فاطمه…
گفتم که وای خاک دو عالم شده سرم
این راه را ببین که زمین خورده آمدم
برخیز که به جز تو کسی نیست یاورم
بر خیز با دو دست شکسته تو پاک کن
یک بار دیگر اشک من از دیده ی ترم
بر خیز یا مرا تو به همراه خود ببر
برخیز یا بگو که چسان از تو بگذرم
کابوس زخم هات رهایم نمی کند
تا مرگ , یاد سرخی گل های بسترم
رضارسول زاده