روی زمین ز بس که شده جا به جا تنت
پاشیده شد به وسعت کرب و بلا تنت
بوی گلاب می رسد اما تو نیستی
پرپر شده عزیز دل من, کجا تنت؟
بیرون کشیدم از وسط معرکه تو را
دیدم که قطعه قطعه شده زیر پا تنت
هم سطح با زمین شده ای لاله ی حسن
کوبیده شد به زیر سم اسب ها تنت
بند مفاصل تو چگونه گسیخته!؟
این نعل های داغ چه کرده است با تنت!؟
از سینه ی شکسته و پهلوت روشن است
خورده هزار نیزه, ولی بی هوا! تنت
این جسم را رساندن تا خیمه مشکل است
رضا رسول زاده