تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی
آتشی زن که برآید زوجودم آهی
سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد
ورنه تا کعبه وصل تو نباشد راهی
دل هر جایی وآلوده وبیمار مرا
نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی
تو به یک کاه دوصد کوه گنه می بخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی
گرشود عمر شبی با توام ان شب گذرد
صبح فریاد برآرم چه شب کوتاهی
چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم
که برآید زلبم ناله یا اللهی
پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته
راه پر پیچ و خم وگام به گامم چاهی
ای شب و روز ومه وسال به یادم چه شود
من غافل زتو هم یاد تو باشم گاهی
به جز از تو که کشی ناز گنه کاران را
نشنیدم که کشد ناز گدا را شاهی
هر طرف روی نهد روی تو بیند میثم
آسمان دل او جز تو ندارد ماهی
استاد غلامرضا سازگار