شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

دیدار

دیدارزیبا میشود با چشمهایت

غرقتماشا میشود با چشمهایت

لبتشنه ای که زیر پلکت مینشیند

سیرابِدریا میشود با چشمهایت

مریممقدس میشود در سایه ی تو

عیسامسیحا میشود با چشمهایت

هردردمندی که مسیرش بر تو افتاد

حتماًمداوا میشود با چشمهایت

سلمانفرستادیم تا ایمان بیارد

سلمانو مِنّا میشود با چشمهایت

مستمکُنَد آن خوشه ی چشمی که داری

ایمن فدای گوشه ی چشمی که تو داری

ازدست تو باید دوایم را بگیرم

بنویساز تو نسخه هایم را بگیرم

ازجانِ بیمارم بلا را دور بنویس

منآمدم از تو شفایم را بگیرم

گلدستهمیسازم برایت شمع ها را

وقتیکه وام شعرهایم را بگیرم

ایکاش زهرا هم شبیه تو حرم داشت

تااذن پیش تو بیایم را بگیرم

ازپنجره فولاد اذنت را گرفتم

میخواهماز تو کربلایم را بگیرم

بسیارداری مثل من دورت بگردم

خودرا مثال پنج تن دورت بگردم

حیدرشدی تا پشت در هِی در بکوبند

جایملائک نیست بال و پر بکوبند

زهرادلش میخواست نام یا علی را

رویعقیق سرخ پیغمبر بکوبند

سنگعلی را فاطمه بر سینه کوبید

بایدکه بر دُرِّ نجف حیدر بکوبند

معراجتازه ابتدایت بود باید

نامتورا از این مقرب تر بکوبند

اسمتو اسم اعظم پروردگار است

اینمُهر را باید به هر منبر بکوبند

ماکوه را پیش تو جز کاهی ندیدیم

ازدست تو غیر از یداللهی ندیدیم

تیغتبرهنه میشود ابروت در هم

اینگونهعالم را تو خواهی ریخت بر هم

آغازجنگ تو همان پایان جنگ است

وقتینمیماند به لشگر یک نفر هم

مأمورقبض روح پشت قبضه ی توست

حالاکه در دست تو باشد در کمر هم

درمعرکه هر اتفاقی خواهد افتاد

ازرقص شمشیر تو روی خاک برهم

ایلافتی الّا خودت لاسیف تیغت

کیفَبشر هم هستی و خیرٌ بشر هم

قسمتشود پای تورا باید ببوسم

دستپسرهای تورا باید ببوسم

داردهنوز از کعبه بوی تو می آید

حجشقبول است آن که سوی تو می آید

توآبها را مهر کوثر کرده ای پس

جوشاندهی زمزم ز جوی تو می آید

خورشیددر خورشید شد نور العلی نور

وقتیکه زهرا روبروی تو می آید

معراجهم حتی نبی با تو سخن گفت

صوتخداوند از گلوی تو می آید

شبمیشود یک سمت عالم آن زمان که

برروی پیشانیت موی تو می آید

بنـتِاسد الله اکبر داشت حق داشت

دیوارکعبه گر ترک برداشت حق داشت

ممنوناز ایل و تباری که تو داری

ازلطف بیش از انتظاری که تو داری

مادست و پا گیریم اگر تو دست گیری

مامعتبر از اعتباری که تو داری

خشمتورا مرحب به لکنت گفت وقتی

ابروگره زد ذوالفقاری که تو داری

حیثیتهر منکری زیر سؤال است

رویحسابِ بی مزاری که تو داری

هرکس تو را دارد چرا باید بترسد

مثلتو تنها از خدا باید بترسد

تورفتی و با کوفه در افتاد زینب

بعداز تو جانش در خطر افتاد زینب

انگارباید بچه های تو بیفتند

هروقت در بین گذر افتاد زینب

گفتاُسکُتوا و خطبه ی غرّا بیان کرد

حتیخودش یاد پدر افتاد زینب

زیبکه بیهوده نمی افتاد از پا

ازنیزه سر افتاد اگر افتاد زینب

یکعمر سعی ات بر حجابِ دخترت بود

اماتو رفتی و دگر افتاد زینب

میخواستیچشم کسی بر او نیفتد

برگَردزینب را ببر افتاد زینب

پشتدر و دروازه که فرقی ندارد

مانندزهرا پشت در افتاد زینب

ازسر گذشتند و اسیر سر نوشتند

بعداز پسرها دخترانت در گذشتند

 

حامدخاکی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. السلام علیک یا امیرالمومنین علی(ع)…

    ایام شهادت اول وآخر مردان عالم،

    وامیراول وآخر مومنین

    حضرت مولانا علی(ع)

    برهمه ی شیعیان آن حضرت تسلیت باد…

    *****

    سلام

    باچند رباعی در باره ی حضرت امیر(ع) ویه نوحه برای دانلود به روزم…

    منتظر نقدها ونظرات ارزشمندتون هستم…

    بندگی هاتون قبول درگاه حق

    مارو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید…

    به امید روزی که جمله ی بر حق

    ((اشهدانّ علیا"ولی الله))

    از تمام مأذنه های دنیا شنیده بشه…

    یاعلی(ع)مدد…

  2. باسلام وبسایت شاعر آئینی پوریا روح نواز(شاعر حاج حسین سیب سرخی و…)در ماه رمضان با دو شعر و سبک جدید به روز شد.
    از اشعار جدید ایشان:
    رو نقشه ی عالم یه جا بی ماننده
    این حکومت عشق همیشه پاینده
    فرماندهی داره یه دنیا رزمنده
    نفسی لک الارباب روی هر سر بنده
    ایها المراد ایهاالکریم
    مامسافر کربلا میشیم
    هرکسی میاد بسم الله بریم
    و:
    سومین پسر زهرایی ابالفضل
    تو المثنای مولایی ابالفضل
    پهلوون پهلوونایی ابالفضل
    اربابم،دریابم
    ماه آسمون ها و شاه زمینی
    تو نمک سفره ی ام البنینی
    مست علمدارم عشق حرم دارم
    به خدا مثل اربابم دوست دارم
    منتظر حظور گرم و نظرات شما عزیزان هستیم
    یا علی.
    ………………………………..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا