این اشک در عزای تو آقا بها گرفت
از لطفِ تو میانِ دلم روضه پا گرفت
خیلِ ملک برای زیارت به صف شدند
فطرس دوید و جا دَمِ پایین پا گرفت
حتی خدا برای بهشت مطهرش
مُشتی زِ خاکهایِ قدومِ شما گرفت
دنیا بدون تو که به دردی نمیخورَد
حتی اگر تمامیِ آن را طلا گرفت
زنگار بسته بود دلم یاحسین گفت
یک یاحسین گفتم و دل هم جلا گرفت
هرکس سبک شمرده عزای تورا حسین
دیدیم کلِّ زندگیاش را بلا گرفت
هرکس که با حسین دلش را گره زده
دیدیم کلِ زندگیاش را صفا گرفت
کم معجزه زِ مجلس روضه ندیدهایم
یک ارمنی دخیلِ عَلَم شد شفا گرفت
سخت است گفتنش بخدا شرم میکنم
بین دهان و پهلوی تو نیزه جا گرفت
حسن کبیری