شعر ولادت حضرت عباس (ع)

سقای کربلا

شب جنون‌شب لیلی شب خداوند است
شب ارادت و خم گشتن دماوند است
شبی که عطر وجودش ز عشق آکنده ست
شبی که روی لب بوتراب لبخند است
خدای کعبه نظر کرده یار آمده است
برای ساقی ما نوبهار آمده است

چه لعبتی چه نگاری چه دلبری امد
چه هیبتی چه امیری چه حیدری امد
چه خنده ای چه شکوهی چه محشری امد
چه رفعتی چه غلامی چه نوکری امد

علی شده است پریشان برای دستانش
هزار جان‌ گرامی فدای دستانش

ذخیره است برای امام عاشورا
ضمانت است به خونش قیام عاشورا
حسینِ روز نهم در تمام عاشورا
ادامه ی ملکوت سلام عاشورا

امیر عشق میان حرم اباالفضل است
تمام دین من و باورم اباالفضل است

گهی شبیه حسینی گهی شبیه حسن
خروش و طنطنه ی لهجه ی صریح حسن
حسن مسیح حسین و تویی مسیح حسن
دخیل هر شبه ی مضجع و ضریح حسن

شبیه ابر بهاری به من ببار از عشق
قسم به جان تو لایمکن الفرار از عشق

تویی که قافله سالار مهد عشاقی
بلندمرتبه ای صدر زین آفاقی
زبان زد همه!استاد رزم و‌ اخلاقی
تمام قصه پس از تو حدیث مشتاقی

خدای عزوجل هم دم دقایق توست
خوشا به حال تویی که حسین عاشق توست

سپرده ام به تو دل را دگر چه باک از غم؟
چرا که دل به تو قرص است مثل اهل حرم..
تو بودی و دل دریا و گریه ی نم نم..
کنار آب بریدی از این جهان کم کم

چرا که مشک تو خالی و بچه ها عطشان
حرم شبیه درختان زرد در آبان..
 آرمان صائمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا