شعر وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه (س)
مومنون آیه های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند
یا نوه یا نتیجه اند همه
بچه های خدیجه اند همه
.
سایه اش مستدام بر سر ماست
خانه اش قبله گاه دیگر ماست
نامش آرامش پیمبر ماست
مادر فاطمه است, مادر ماست
.
مادرم! ای امام مادرها
بفدایت تمام مادرها
.
گرمی آشیان پیغمبر
همسر مهربان پیغمبر
یاد تو در روان پیغمبر
نام تو بر زبان پیغمبر
.
خاطرات تو گرمی شب اوست
یاد تو آه حسرت لب اوست
.
زن, ولی مردتر ز هر مردی
جگر کفر را درآوردی
قد علم کرده پیش هر دردی
تو بر اسلام مادری کردی
.
نه فقط ام مومنین هستی
ام اسلام, ام دین هستی
.
به تو جبریل احترام کند
پیش پایت نبی قیام کند
به تو باید خدا, سلام کند
و تو را صاحب مقام کند
.
باید اینگونه منجلی بشوی
مادر همسر علی بشوی
.
با نبی گرچه همنشین بودی
قبل از اسلام بی قرین بودی
بین زنها تو بهترین بودی
در زمین آسمان نشین بودی
.
اشک تو ای خدیجه غرا
ریخته گریه ملائک را
.
مثل ابر بهار گریه مکن
انقدر گریه دار گریه مکن
از بد روزگار گریه مکن
مادر بیقرار! گریه مکن
.
در سرت فکر کیست می دانم
گریه ات مال چیست می دانم
.
در عذار گلت چه می بینی
که چنین بی قرار و غمگینی
نگران هجوم گلچینی
یا که رنجور دست سنگینی
.
آه از دست… آه از آن آزار
آه از آن کوچه… آه از آن دیوار
.
محمدعلی بیابانی